امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 7 سال و 16 روز سن داره

دفتر خاطراتی برای پسرم

باز هم فشار خون

1395/9/15 11:23
نویسنده : زهرا
88 بازدید
اشتراک گذاری

متاسفانه از اولین هفته های بارداری مامان فشار خون بالایی داشت و هر بار که پیش آقای دکتر می رفت این موضوع بازم تکرار می شد و آقای دکتر چقدر مامان رو دعوا می کرد که مواظب چیزهایی که می خوری باش و اگه فشار خونت بالا باشه نی نی زودتر به دنیا میاد.

هر دفعه از مطب آقای دکتر که می اومدیم بیرون ، جلوی مطب یه سوپر مارکتی بود که پفک چی توز موتور سوار بیرون سوپر می ذاشت و من به بابا می گفتم اگه دفعه بعد فشارم پایین بود قول بده پفک برام بخری. که هیچ وقت هم نشد که بخره چون تا آخرین روزها کماکان فشار من بالا بود و باید مراقب می بودم.

آقای دکتر مجبور شد مامان رو به یک دکتر قلب معرفی کنه که یه سری آزمایش ها انجام بدیم تا ببینیم مشکل خاصی نباشه. متخصص قلب هم یه فشارسنج به مدت 24 ساعت به بازوی مامان بست تا از هر نیم ساعت فشار خون مامان رو چک کنه. از شانس بد مامان دقیقا در همین روز یه تیمی از تهران به اداره اومد برای راه اندازی یک سرویس جدید و مامان مجبور شد کلی پیاده روی بکنه و تحت فشار باشه. خلاصه نتایج فشار خون نشون داد که هر وقت مامان کارش سنگینه فشار خونش هم بالاست .آقای دکتر چند روز مرخصی استعلاجی به مامان داد و مامان هم مجبور شد به مدیرش ماجرا رو توضیح بده.😎

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)